|
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:انتظار, :: 9:18 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
آن وقت که شمعدانی ها آمدن پروانه ها را جشن گرفته بودند چه خوب بود قطره بارانی کمک میکرد ... تا هیچ وقت گرد و غباری بزم آنها را آشفته نکند
کودکی خاک بازی میکرد.... بالنی از آسمان رد شد... پیر زنی ترسید.... کودک برای بالن دست تکان داد .... و من در انتظار دمیدن صبح بودم ادامه مطلب ... صفحه قبل 1 صفحه بعد |